جدول جو
جدول جو

معنی چاه بیدو - جستجوی لغت در جدول جو

چاه بیدو
دهی از دهستان گله دار بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 62 هزار و پانصدگزی جنوب خاور کنگان، کنار راه فرعی لار بگله دار واقع شده است، جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 177 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات و تنباکو و شغل اهالی زراعت است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ ژَ)
نام چاهی که افراسیاب بیژن را در آن بند کرده بود. (آنندراج). چاهی در توران که افراسیاب بیژن پهلوان ایرانی را در آن حبس کرده بود و رستم او را نجات داد. (فرهنگ نظام) :
ز ظلمت گشته پنهان خانه خاک
چو چاه بیژن و زندان ضحاک.
؟ (از آنندراج).
تا لب نانی بدست آرم چه خونهامیخورم
دست کوته را تنور رزق چاه بیژن است.
صائب (از آنندراج).
رجوع به چاه بوقیر و چاه بیجن شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ جَ)
نام چاهی که افراسیاب بیژن را در آن بند کرده بود. (آنندراج). چاه ارژنگ. چاه بیژن:
این چاه بیجن است مسیحا خموش باش
چندان نشین که صبح برآید ز شام تو.
مسیح کاشی (از آنندراج).
رجوع به چاه بوقیر و چاه بیژن شود
لغت نامه دهخدا
(بَ)
دهی از دهستان حیات داود بخش گناوه شهرستان بوشهر که در 9 هزارگزی شمال گناوه و 8 هزارگزی شوسه گچساران به گناوه واقع شده. جلگه، گرمسیر و مالاریائی است و 200 تن سکنه دارد. آبش از چاه، محصولش غلات و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7). مؤلف مرآت البلدان نویسد: ’قریه ای است از متعلقات بندر بوشهر و مضافات’. (از مرآت البلدان ج 4 ص 132)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان گله دار، بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 69 هزاروپانصد گزی جنوب خاور کنگان و 7 هزارگزی شمال راه عمومی پسرودک به بیرم واقع شده، جلگه، گرمسیر و مالاریائی و 60 تن سکنه دارد، آبش از چاه، محصولش غلات و تنباکو، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
لغت نامه دهخدا
ده کوچکی است از دهستان رودخانه بخش میناب شهرستان بندرعباس که در 100 هزارگزی شمال باختری میناب و 4 هزارگزی باختر راه مالرو گلاشکرد به میناب واقع شده است و 30 تن سکنه دارد، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(سَ)
دهی است از دهستان حومه بخش بمپور شهرستان ایرانشهر که در 20 هزارگزی باخترراه شوسۀ بمپور به چاه بهار واقع شده. جلگه، گرمسیرو مالاریائی است و 125 تن سکنه دارد. آبش از رود خانه بمپور، محصولش غلات، ذرت و خرما، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8)
لغت نامه دهخدا
(بُ)
دهی است از دهستان یخاب بخش طبس شهرستان فردوس که در 163 هزارگزی شمال خاوری طبس واقع شده. کوهستانی و گرمسیر است و 15 تن سکنه دارد و باصطلاح محلی ’شاه بلو’نیز نامیده شود. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9)
لغت نامه دهخدا
دهی است از دهستان آب سرده بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد واقع در 20هزارگزی شمال خاوری چقلوندی، راه چقلوندی به بروجرد ازمیان این آبادی عبور میکند، این ده در دامنۀ کوه قرار گرفته و هوای آن سردسیر و مالاریایی و سکنۀ آن 180 تن میباشد، آب آن از چشمه و آبسرده تأمین میشود، محصول عمده ده غلات، صیفی، لبنیات، پشم، و شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است، ساکنان آن از طایفه چلویی مصطفی وند بیرالوند میباشند، در فصل زمستان به قشلاق میروند، مزرعه راوندی جزء این آبادی است، (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6)
لغت نامه دهخدا